به نام خدایی که در این نزدیکی است

 

گزارش برنامه و حادثه بینالود 95

 

 

 : پیش مقدمه 

گروهی از کوهنوردان تحت نظر تیم کوهنوردی احد شامل 2 خانم و 5 آقا در تاریخ هفتم بهمن 95 به قصد صعود به قله بینالود به منطقه عزیمت نمودند که در روز دوم برنامه سه نفر از گروه مفقود شده و در نهایت در ساعات پایانی روز چهارم توسط امدادگران تیم بینالود نیشابور نجات یافتند که گزارش پیش رو شرح حادثه بوده که توسط یکی از اعضای تیم گمشده نگاشته شده است .

به عنوان نگارنده گزارش حادثه , نسبت به تمامی بدن ها و فکر هایی که در تشویش قرار گرفتند , تمام کسانی که در صورت تکرار اشتباهات در آینده گرفتار شرایط مشابه خواهند شد ,  بابت تمام هزینه های مادی و معنوی که در این چند روز صرف شد تا ما با سلامت کامل به زندگی عادی برگردیم مسئولیت سنگینی بر دوش حس میکنم لذا تمام سعی خود را در بازگویی هر آنچه دیدم در اصل صداقت کرده و در همین راستا انتقاداتی را به شخص یا اشخاصی وارد نمودم که از خوانندگان گزارش برنامه استدعا دارم تنها انتقادات فنی ذکر شده این عزیزان وارد است و این انتقادات لطمه ای به شخصیت والای این عزیزان که همچنان برای تمامی ما ارزشمند خواهند بود نخواهد زد.

پیشاپیش از تمام خوانندگان این گزارش عاجزانه استدعا دارم تا هر زمان که به صعودی حتی با آشنایی کامل با منطقه می روید همراه با دستگاه های ناوبری مناسب اقدام به صعود نمایید حتی اگر متصور باشید سرپرست برنامه همراه خود دستگاه مناسب خواهد آورد . تمام عزیزانی که در این چند سال با بنده همنورد بودند مطلع هستند که یکی از عادات من لود مسیر بر روی دیوایس جی پی اس یا حداقل بر روی اپ اندروید در تلفن همراهم است اما تنها به دلایل متصور بودن من بر همراه بودن حتمی دستگاه جی پی اس با تیم تنها یک بار این عادت را کنار گذاشتم و موجب دردسر های زیادی برای من و همنوردانم شد که در ادامه می خوانیم.

مهرداد روحانی

  : مقدمه 

در تمام این چند سال حتی یک بار کوهنوردی رو ندیدم که وقتی که از هدف بعدیش میپرسم , سعی در پیشرفت و حضور در منطقه ای با شرایط سخت تر از قبل نداشته باشه , من هم از این قانون نا نوشته مستثنی نبوده و مدتی بود که بعد از صعود سنگین و برفی جبهه جنوبی دماوند در اواخر تابستان 95 و تجربه ی مجدد صعود زمستانی شیرباد در زمستان جاری تصمیم به صعود زمستانه دماوند داشتم . مدتی بود به دنبال گروه یا دوستانی بودم که مشابه تمامی صعود های قبلی ام در این راستا قدم بگذارم که در اوایل بهمن ماه از برنامه دو تیم کوهنوردی آزادگان و احد برای صعود مشترک دماوند از دو جبهه شمالی و جنوبی مطلع و علاقه مند به شرکت در این برنامه شدم .

جلسه هماهنگی ای در این زمینه برگزار گردید که با حضور در خدمت اساتید در آن جلسه , تصمیم به انتخاب جبهه جنوبی دماوند گرفتم که با توجه به تصمیم باشگاه ها , قرار بر این شد که دوستانی که تصمیم به صعود جبهه جنوبی دارند در تاریخ 7 بهمن به قله بینالود جهت آمادگی جسمانی صعود کنند. تصمیم بنده نیز همینطور شد و به همین جهت در برنامه صعود بینالود که مجری آن باشگاه کوهنوردی احد بود ثبت نام کردم .

روز اول / هفتم بهمن 95 / پنجشنبه

در روز پنجشنبه 6 صبح به سمت امامت 19 حرکت کرده و پس از رسیدن متوجه حضور عزیزانی که پیش از من در آنجا بودند شدم , پس از زمان کوتاهی دوستان دیگری هم به ما اضافه شدند و با اعلام سرپرست برنامه متوجه شدم تنها 7 نفر هستیم و متعجب از ریزش زیاد دوستانی که حدودا 15 تا 20 نفر در جلسه هماهنگی اعلام آمادگی کرده بودند و تنها این تعداد حضور داشتند که البته حدس و گمان هایی در این مورد از دوستان حاضر شنیدم که به دلیل موثق نبودن از نگارش آن خودداری میکنم.

به راه افتادیم , به سمت روستای فریزی , بعد از ساعتی به روستا رسیدیم و باقی راه را با وانت مزدا به طی مسیر پرداختیم , با توجه به برف و یخ جاده بعد از روستای فریزی , امکان پیشروی بیشتری را نداشتیم و بالاجبار کمی بالاتر از روستای فریزی با توقف وسیله نقلیه آماده حرکت شدیم .

ساعت حدود هشت صبح بود , جناب آقای امیر حسین قدرتی از طرف باشگاه احد به عنوان سرپرست برنامه انتخاب شده بودند و مسئول فنی در این برنامه در نظر گرفته نشده بود. سرپرست برنامه اعلام کردند که تصمیم بر این است که تا شب پیمایش را ادامه داده و صعود شبانه ای در شب داشته و در روز بعد هم صعود دوم و فرود در روز جمعه را داشته باشیم. پیمایش در هوای نسبتا صاف صبح پنجشنبه شروع شد. بعد از طی حدود یک ساعت پیمایش توقف کوتاهی داشتیم , پس از صرف صبحانه به مسیری که بخش اعظم آن مسیر ماشین رویی بود که متاسفانه به دلیل ذکر شده در بالا حالا مجبور به پیمایش آن بودیم ادامه دادیم . پیمایش و برفکوبی نسبتا سبکی تقریبا شروع شده بود و تمامی دوستان وضعیت جسمی  و روحی مناسبی داشتند , نزدیک ظهر بود که به حوالی دره سیب رسیده بودیم و تازه کار اصلی ما شروع شد . با افزایش ارتفاع میزان باد هم طبیعتا بیشتر می شد که البته زمانی که به روی یال رسیدیم باد روی واقعی خودش رو نشون داد به قدری که در اواسط راه رسیدن به جان پناه ایمانی , سرعت زیاد باد حرکت در مسیر مستقیم رو مختل کرده بود . در زیر ویدئویی از قبل از رسیدن به جانپناه ایمانی دارم که توسط دوربین تلفنم ضبط کردم .